قد کشیدنم را زنی در بغداد سرمی کشد.
رسم الخط جهان از پشت بر ما نزول می زند
جغرافیا
یائسگی
عرق
من تا تو
رد می گیرد .
بابل به نخلی ختم می گیرم .
تکه ی جسد رطب می دهد .
حالا خطوط را روی آلت زن شده است .
تیغ مرد را به آرامی دختر می کرد .
سوگند به ادرار
آنگاه هایی که بارش
تخلی تنها لذت من است .
روز مادر را برد .
و پیرزن که محله خواب رفت .
ماهی گیر روی تو گره گره خلیج می زند .