من گهواره های زمین را طناب می زند .
سن تکلیف زیر مادر غلط
-------ادامه ی خط به چین و چروک کوچه شتاب -------
من با دم موهای که همیشه را بسته به نظر می رسد اسب حیوان نجیبی است
صبح ها خواب مادر را برمی خیزد .
کوچه زیر زن بستر کشید .
کلاغ تمام روز به بدنش ستایش کرد .
حالا به بشکه های نفت جغرافیا زد .
صفری را زندگی کرد .
زن لامپ را روشن می کند .
سلام.
شعر شما را خواندم و لذت بردم به امید کارهای موفق تر از شما
من نیز به روزم .
...سلام...
گاهی شعر از کلمات دیوانه ای ساخته می شود که سعی می کنند چند دست لباس را بر روی هم بپوشند. این دیوانگی در دنیای فیزیک آدم ها نیز وجود دارد، اما به شکلی متفاوت. کلمات برای این پوشش غامض و منحصر به فرد حرفی برای گفتن دارند. اما یک انسان دیوانه که در خیابان می لولد، هیچ چیز برای بیان خودش به همراه ندارد. اصولاً یک دیوانه اندیشه ای در سر ندارد که آن را بنمایاند.
لغت، که سلول های متفکر اندیشه ی ما را با خود به نقطه ای ثابت و مرده می برد. برای بیان دنیای پر غوغای درونش نیاز به حرکت دارد نیاز به جابجا شدن. تا نمیرد و مرگ او را به نقطه ای نامعلوم پرت نکند.
وقتی کلمات سر جای خودشان قرار نگیرند و از ذهن ما بگریزند، آنگاه نوشته ای داریم با رنگی پریده و فریادی برای نگفتن.
من اعتقاد دارم که کلمات در هم پیچیده فریاد اندیشه ی پریشانی است که نتوانسته است زیر بار سنگین آرایش کلمات مقاومت کند و یک باره افکار از هم پاشیده اش را رها نموده است....چه دردناک است نگاه انسانی که کسی او را نمی بیند...
سلام دوست عزیز
هم وبلاگت زیباست و هم شعرتَ....
مرسی از دعوتت
سلام
این سطرهای جدا از هم .
پس انسجام چه می شود . ساختار . روایت .
شعر مولفه های بسیاری دارد دوست عزیز
با این وجود سپاس
همچنان موفق و شاعر باشی .
سلام....ممنونتم.خیلی با مهر و معرفتی.گلی.گل.
سلام
از سر زدنتان ممنون
یک بار کلی برایتان در باره این شعر نوشتم ولی متاسفانه ارسال نشد .
این بار مختصرتر می نویسم . به نظر من این شعر با بافت خاص عادت زدا می تواند قابل اعتنا باشد مانند کوچه زیر زن بستر کشید و ... اما ایراد من مخاطب نسبت به این شعر این است که اولا جملات را کمی ثقیل بیان کرده ای و این باعث می شود لطافت شعر کمی زمخت شود لذا به دل ننشیند ُ ایجاز خوب است به شرط اینکه در جهت زیبایی کلام باشد و تعقید و پیچاندن کلام گاه خود آزار دهنده می شود ولی من به این شعر به خاطر خیال خوبی که در آن مستتر است احترام می گذارم فقط به نظر من کمی نیاز به نرم شدن دارد . موفق باشید
دیگر چه بنویسیم؟!
بیا و بخوان
سلام
کارهای از این دست از اونجاییکه به هر مخاطبی اجازه ورود میده و برداشت ها رو متفاوت می کنه می تونه جالب باشه.ولی به شخصه چون تبحری ندارم خیلی هم درگیرش نمی شم. براتون موفقیت و شادکامی ارزو می کنم.
سلام
ممنونم از دعوتتون
خوندم
شاد باشین
یا علی
پنجمین کتاب : "آدم های مثلثی از خیابان ها آمده اند"- حسن گوهرپور ثالث 1382
ممنون
سلام خدمت دوست عزیزم:
خوشحالم که به من هم سری زدید در کامنتها از کیکاووس یاکیده شعر دیدم خوشحال شدم .فکر میکنم اگر قالب سبک تر و ساده تر انتخاب میشد و از تبلیغات کاسته میشد بلاگ رنگ بوی جدی تری به خودش میگیرفت البته این تنها نظر شخصی بنده است.
با سپاس از تو دوست عزیز
شعر هایت حقیقتی زیبا دراد که مرا به واقعیت زندگی در بطن ماندگاری کلماتت پیوند می زند .با عشق و احترام
سلام عزیز
تمام شاعرانگی ام را به روزم و منتظر
___________________________
رود به حاشیه نشست
پل به انحطاطِ بوسه ، آب زد
در من کسی ست به قدمتِ تاریخ
به اقتباسِ شلیته ای می رقصد که اندازه اش نیستم
برف و غلتی نیست تا بزرگ شوم
اینجا برهوت هم نمی وزد
. . .
_____________________________
.: درختــــــان ایســــــــتاده می میــــــــــرند :.
سلام
قبل از هر چیز بابت تاخیر معذرت می خوام
ممنون که من رو به وب زیباتون دعوت کردید
خوندم و لذت وافر بردم
در حضور اول اجازه بدید نظر خاصی ندم
فقط اگه این وب مال من بود نوشته ها رو هم
با فونت سبز مینوشتم
اگر با تبادل لینک موافقین خبرم کنید
در فرصتهای آینده بیشتر تبادل نظر می کنیم
قلمتون پایدار
شاد و سربلند باشید
کوچه زیر زن بستر کشید
.
.
.
جاهاییش کمی گره خورد در ذهنم
بعضی قسمت ها را هم بسیار دوست داشتم
به نظرم رفتار زبانیتان را تغییر ندهید
روی همین گویش کار کنید سبک زیبایی خلق خواهد شد
سلام مهربان فرهیخته...این بارم با ترجمه ی دیگری به روزم منتظر نظرات ارزشمند شما هستم ....سر بزن با تشکر
سلام
به روزیم
و
بدرود
سلام
متاسفانه مغز ما گنجایشش محدوده و شعر شما رو درک نمی کنیم
سلام
بروزم
[گل]
سلام بر جناب قاسمی فر!
چیزکی نوشته ام تا بهانه ای باشد برای دیدار دوستانم، پس ببینمتان!
سلام.ممنون از خبرتان
سلام دوست عزیز..............
فعلا فقط عرض ادب و ارادت نظر باشه برای بعد
یا علی گفتیم و............
سلام
گذرگاه ماندن؛ عنوان شعر تازهی من
باعث افتخار خواهد بود تا از نظرات شما دوست گرامی بهرهمند گردم
ارادتمند
مهران سیدی
با کلیپی از مرگ ارگ منتظر حضورتانم
به روزم
میتونست خیلی بهتر باشه.بعضی بازی ها دمده شده شاید همه شون
خوندم و تا حدودی تونستم ارتباط برقرار کنم . لذت بردم
بعد از ۵ ماه سکوت با شعر جدیدم به روزم
نویسا باشید .
سلام.با شعری تازه از خودم به روزم و منتظر نقد و نظر شما
با احترام:
رضا یوسف زاده تهرانی
آغوشم منتظرتان
روضه امام حسین(علیه السلام)
.
.
.
آدرس: پلاک هفت
سلام
ممنونم از لطفت
آمدم
خواندم
لذت بردم
فقط «به چیزی ستایش کردن»
اگر هم خروج از نحو تعمدی باشد
چندان خوب نبود
با سلام
ممنون از شما ودعوتتان
لذت بردم
به روزم
سپاس گذارم
خواندم
نظری نیست
سلام دوست گرامی وبلاگ زیبایی داریدسبک زیبایی از شعر راارائه میدهید .بسیار جالب است موفق باشید.
سلام
ممنون که به من سر زدی
بروز هستم
بای
درود
با ۳۷ و ۳۸ به روزم
منتظر نقدانه تان
خوشحال می شوم سری بزنید
شاد و شاعر بزیید
سلام
به یاد کودکی که از طناب میان من و مرد گریخت افتاد
خونین است
پای بیرون از جوانی ام
چوبین.
ممنون که به من سر زدی.
سلام به شما دوست عزیز کار را خواندم اصولا به این نوع کار ها می شود نقدی گرفت . ببینید اول که صفحه باز شد گمان کردم حروف در سیستم من ناخوانا و نهایتاجابه جا شده اما بعد .... ببینید بحث گسترده ای در مورد کارهایی که فرمالیستها در آن مقطع خاص با فرم ادبیات کردند وجود دارد که در این جا نمی گنجد هر چند مایلم بیشتر بگویم اما به هرحال ریختگی ای که شما در این شعر استفاده کرده اید تازه و لذا قابل ستایش است اما من به دنبال تازه گی با یک پشتوانه ی عمیق معنایی هستم که به نوعی فرم را توجیح و اصلا تعریف کند و خدمات دو طرفه ای بین فرم و محتوا پیش آید که در اینجا متاسفانه فقدان آن را می بینم این تعادل بین فرم و محتوا را فوتوریستهای روسیه به خوبی به عمل آوردند هر چند امروز حتی از آنان هم یادی نیست چه رسد به .... یک لحظه بیندیشید که اگر این کار ترجمه شود آیا باز هم فرم آن به مخاطب تازگی و بدعت را معرفی می کند؟به هر حال ممنون و از به روز شدنتان مرا آگاه سازید
سلام.
بهره بردم.
... کوچه زیر زن بستر کشید...
قابل تامل بود.
تا بعد...
موید باشید.
اگر حسین بن علی بود، میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر 1300 سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. هی دروغ در مغز ما کردند که آقا این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است.
باز به قول عبدالرحمن فرامرزی؛ اگر مال اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول میفرستند؟ ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟
سلام
بعد از مدتها به روزم با
1 _ نمی دانم یادتان هست یا نه
2 _ بررسی هفتمین کنگره ی ملی شعر«ایوار»
3 _ دست اورد های بزرگ مدرنیته
4 _ «مثل جشنواره های علوی و عاشورایی»
5 _ پسامدرنیته بی شک وضعیتی فراگیر است
6 _« وقت » چیز ارزشمندی ست
7_ پسامدرنیته ممکن است ساخته و پرداخته ی دانشگاهیان جنجالی ،هوچی گری های عامیانه ،یا سرخوردگی امیدهای رادیکال باشد .
8 _ در بخش کلاسیک هیچ شعری را درحد مقام اول تشخیص ندهند
9 _فلاسک چای خالی می شود روی آثار برگزیده
و
و و
و و و
شعر
منتظرم
سلام
شقایق ها ی آبی با""تمنای آفتاب"" به روز شد.مقدمتان گل باران.
درود و بدرود
سلامدوست فرهیخته و ارجمند از انجا که میدانم شما خود مترجمی توانا هستین دعوت میکنم با کاری در معرفی شاعری جدید به روزم و منتظر نقدهای به جای شما یا علی منتظرم
سلام
با چنــــــــــــد شعر کمرنگ رو به سپید
و گریزی به کربلا
به روز کردم ، بعد از مدتها
البته قبل از اونها ،
" ببینید حافظ و سهراب و فروغ چقدر قشنگ همگی یک بیت را سروده اند! "
مرسی
.
.
.
.
.
.
"عاشق عشق باید بود..."
؛ من گم شده بودم.............؛
بیایید سبز با شما غریبان تخت پولادم
سبز بمانید
سلام.با شعری تازه از خودم به روزم و منتظر نظر شما
با احترام:
رضا یوسف زاده تهرانی
مهدی شجاعی بروز شده
سلام دوست گرامی.......
بروزم با یک شعر و ادامه مقاله.....
سپاس....
www.saripress.blogfa.com
www.sarij.persianblog.ir