سلام دوست بزرگوارم / دور بودم و دیر رسیدم خدمت حضرتتان / ببخشید / هردو شعر را خواندم / شعر قبلی را دوست تر می دارم البته ٬ زیاده جسارت / فقط با آن دو ارجاع برون متنی در میانه و انتهای کار کنار نمی آیم / شمول جهان شعرتان فراتر از آن یکی دو مصداق است / ممنون که خبر می دهید به روزیتان را / منتظر می مانم / و موفق باشید.
dooste azız man az zabane shoma ehsase noei nazdiki mikonam ama moredi hast ke mara azar midahad va an na shenakhteh mandane zabane shoma baraye mokhatab va feghdane trasvır dar shere shomast va hamintor hesare jomlehaye akhbari ke shere shoma ra be band keshideh ast omıdvaram betavanim bishtar ba ham dar ertebat bashim va az enteghade man delcherkin nabashid zemnan be rooz, montazeram ba sepas mazıiar
سلام : رد پایی که گذاشته بودید بدینجا کشاندم و دست خالی آمدم و دست پر بازگشتم . هنوز در فکر حرامزاده هایی هستم که خواهرها می اندازند . ممنون از حضورتان . و ههنون از آثارتان . لذت بردم.
خوب بود ! نگاهت خصوصا و گسست عامدانه روایت و داده ها، و زبان غریب. فقط به صناعت در خور نرسیده کار، که تشخصش روبروی من بنشیند... تا کار های بعدی که بیشتر... از دعوتتان ممنون و آدرس وبلاگ دوم را گذاشتم با یک نقاشی... شعر هم که بود در اولی... یا حق
بعضی سطر با جابه جایی یک کلمه از ابهام و شعریت خارج می شوند. مانند ( پدرم گندم ببار آورد) بین سطرها موسیقی ژیوند دهنده وجود ندارد و فقط از لحاظ محتوایی شعر به هم اتصال پیدا میکند. شعر ظرفیت دارد تا با کمی پرداخت از حالت پیش شعر خارج و به یک اثر خوب تبدیل شود
حقیقی عزیز با شعری در وبلاگ دیـــــد به روزم که به دهان ، باز ، زبان بگیرم
صادق دارابی
سهشنبه 3 مهرماه سال 1386 ساعت 11:24 ق.ظ
سلام کار شما ...کار جدیدیه در شعر معاصر ...منتاسفم از نظرات ناپخته که در مورد این شعر داده شده..در مورد کار حقیقی باید اهل فن نظر بدن..تکثر زبانی شعر تکثر روایت غوغا میکنه.
حرامزاده اش را انداخت .
بین من و ان حرام زاده فاصله ای نیست . کاش من آن بودم که می فاتاد . که انقدر خسته ام .
خوب بود ، مرسی خبر دادی
salam khob khobam mamnon ke omady pisham behem sar zady
sharmande kami dir shod vali bazam mamnon omadam begam up kardam khasty biay khoshhal misham bye bye
سلام
خوبی؟
چه خبر؟
نمی دونم چی بگم والا
حال و روز خوشی ندارم وگرنه دوست داشتم روی شعرت حرف می زدم اگرچه حرفی هم ندارم برای گفتن
این تصاویر ذهنی چه توجیهی دارن؟
:
کسی روزهای مادر را خوابید
گندم پدری ببار آورد
به هر حال مثل همیشه کارهات خوب و منحصر به فردن/ تشکر
فعلن
سلام امین جان
شعر خوبی بود
و لذت بردم...
ممنونم از خبر و دعوتت
شرمنده جناب حقیقی؟
اشتباهی امین خطاب شدید...
سلام دوست من . مرسی که سر زدی . باز هم بیا
ممنون ام که سرزدی راست اش را بخواهی با این شیوه ی برخورد با زبان کنار نیامدم . اما دلیل این نمی شود که زحمتی را که کشیده ای ندید بگیرم .
قلمت در کدام گنجه بود ...
هستی که ناتنی ام بود
رفت تا تنی برایم بیاورد ... کو؟
..
..
..
هرچه پس انداز خرج یکی که نمی شناسم!
سلام خانم حقیقی
دوباره این کاشانی سرکلش پیدا شد!
به روزم با کامیونی که دو مصرع شعر می بَرد.../ می خوام بپلنگی!
سلام
مرسی که سر زدی و خبر دادی . موفق باشی
سلام دوست بزرگوارم / دور بودم و دیر رسیدم خدمت حضرتتان / ببخشید / هردو شعر را خواندم / شعر قبلی را دوست تر می دارم البته ٬ زیاده جسارت / فقط با آن دو ارجاع برون متنی در میانه و انتهای کار کنار نمی آیم / شمول جهان شعرتان فراتر از آن یکی دو مصداق است / ممنون که خبر می دهید به روزیتان را / منتظر می مانم / و موفق باشید.
از این منفر د ریزی ها چه می ریزی خانم حقیقی مستعد دیدمت اما چرا خساست می کنی و با کلمه ورز نمی ایی اینجا جا ی جا خوش کردن نیست ...سر خوش باشی
ممنون از حضورت از کاراتون بهره مند شدم
سلام پایان موفقیت امیزی داشت/ممنون که خبرم کردی به روزم......
ممنونم از حضورتان
موفق و شائ باشید
البته شعرتان را خواندم
سلام عزیز ..... به روزم پس ماهها با یک غزل مثنوی .... و طبیعتا منتظر نقد و نظر .... یا علی !
سلام و صبح بخیر
ممنون از دعوتتون .
شعر خوبی بود ولی کمرنگ و گمرنگ .
زیبا و تاثیر گذار ...
به امید روزهای بهتر و آبی تر
سبز سبز شاعر شاعر
یاعلی
سلام
ممنون از سر زدنتون
لذت بردم
من و نقد؟ اصلا فکرش رو نکنین.
آتش تا مزرعه کشید..
شاد زی مهرافزون
لذت بردم
پاینده باشی
دیر اومدم ولی خوندم...ممنون از دعوتتون...
dooste azız
man az zabane shoma ehsase noei nazdiki mikonam
ama moredi hast ke mara azar midahad va an na shenakhteh mandane zabane shoma baraye mokhatab va feghdane trasvır dar shere shomast va hamintor hesare jomlehaye akhbari ke shere shoma ra be band keshideh ast
omıdvaram betavanim bishtar ba ham dar ertebat bashim va az enteghade man delcherkin nabashid
zemnan be rooz, montazeram
ba sepas
mazıiar
تمام شعر هایت را خواندم
باور کن
کسی می آید
هوار هوار.....
پایدار
کمتر می خوندم ولذت می برم ولی این کارتان را خوندم ولذت هم بردم
نادعلی
مرسی مهربان
استفاده کردم
راستی من اصلن نمی دونم فردا جلسه هست یا نه!
با دارابی می تماسم
تا بعد
ممنون از شما!
یک تجاوز نا فرجام
بر من که شاعرم
سلام : رد پایی که گذاشته بودید بدینجا کشاندم و دست خالی آمدم و دست پر بازگشتم . هنوز در فکر حرامزاده هایی هستم که خواهرها می اندازند . ممنون از حضورتان . و ههنون از آثارتان . لذت بردم.
خوب بود !
نگاهت خصوصا و گسست عامدانه روایت و داده ها، و زبان غریب.
فقط به صناعت در خور نرسیده کار، که تشخصش روبروی من بنشیند...
تا کار های بعدی که بیشتر...
از دعوتتان ممنون و آدرس وبلاگ دوم را گذاشتم با یک نقاشی...
شعر هم که بود در اولی...
یا حق
الو : از من وفا به زنم زنم وفا به منم وفا که وفات میکند در وفور نهنهم. حی علی تخت العمل
بعضی سطر با جابه جایی یک کلمه از ابهام و شعریت خارج می شوند. مانند ( پدرم گندم ببار آورد)
بین سطرها موسیقی ژیوند دهنده وجود ندارد و فقط از لحاظ محتوایی شعر به هم اتصال پیدا میکند.
شعر ظرفیت دارد تا با کمی پرداخت از حالت پیش شعر خارج و به یک اثر خوب تبدیل شود
سلام ....
ممنون که به من سر زدید...
از عدم رعایت ساختار نگارشی در آثارتان خوشم می آید
سلام
نوع زبان برای من خیلی جالب بود . اما هنوز قوام خاص خودش را پیدا نکرده.تنها خودت میتوانی از پسش برآیی.قابلیت های خوبی دارد.
موفق باشی
ممنون
زیبا بود ولی
استفاده از یه تکنیک
حتی اگر با تسلط باشه
فکر نمیکنم خوب باشه
سلام.خسته نباشید
باسلام
ممنون که سر زدین وخبرم کردین
درباره ی اشعلرتونعرض کنم که :یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد...که حتمن مورد اول درست است
سلام
و سپاس از حضورتان...
کار عجیبی بود....
نمیدونم؛ حتما متن مدرنی هست...
نویسا باشید.
درود... شعر خوبی بود و قدرتش بخاطر بروز بودنش است که اینروزها در ادبیات ما اشتباها تعبیر شده است . منتظر دیدارتان در اثر نو هستم
سلام من اومدم
ببخشید دیر اومدم
شعرت که حرف نداره
عالییییییییییییی
درود تر...
چقدر تلخ؟ تمام شد!...
سلام
سپاس از دعوت
درباره ی شعر:
شروع پرقوتی نداشت.
پایان بندی اما خوب....
گفته ام کپی-پیست را دوست ندارم؟
پیروز باشید.
سلام پایان شعر بسیار زیبا بود خدا کند همه ما بجای حرامزائه هامان حرامهایمان را بیاندازیم
سلام....شعرت سرشار از احساس بود ما را بی نسیب نزار .....مرسی راستی بهتره خودت رو معرفی کنی...
به روزم
تو نگاهی شاعرانه داری ...اما حواست باشه فقط با وسیع کردن حوضه مجازهای مرسل نمی شه شر ناب خلق کرد(ونه ساخت...
حقیقی عزیز
با شعری در وبلاگ دیـــــد به روزم
که
به دهان ، باز ،
زبان بگیرم
سلام کار شما ...کار جدیدیه در شعر معاصر ...منتاسفم از نظرات ناپخته که در مورد این شعر داده شده..در مورد کار حقیقی باید اهل فن نظر بدن..تکثر زبانی شعر تکثر روایت غوغا میکنه.
سلام
ممنون از دعوتتون...شعر خوبی بود ...به خصوص پایانش