قد کشیدنم را زنی در بغداد سرمی کشد.
رسم الخط جهان از پشت بر ما نزول می زند
جغرافیا
یائسگی
عرق
من تا تو
رد می گیرد .
بابل به نخلی ختم می گیرم .
تکه ی جسد رطب می دهد .
حالا خطوط را روی آلت زن شده است .
تیغ مرد را به آرامی دختر می کرد .
سوگند به ادرار
آنگاه هایی که بارش
تخلی تنها لذت من است .
روز مادر را برد .
و پیرزن که محله خواب رفت .
ماهی گیر روی تو گره گره خلیج می زند .
سطر اول شعرت به حقیقت سوگند که به قول ما ایرانی ها حرف نداره...قشنگ و گویا نوشتی...و سطر دو م ات که واقعیتی ست...سطور بعدی ...خصوصن سوگندی که به ادرار رفتی...که می تواند هم حضور ادرار باشد و هم حضور هر فشاری تنگنائی الامی دردی و حتا سنگینی هر بار و اثاثیه ای...دوست من شعرت دور از ادا و اصول هاست ...برای ات بر قراری بیشتر آرزو می کنم...
خیلی خوب بود بی تعارف ...
به نام یزدان پاک:
ممنون سرزدید.
سیروس رادمنش هم درگذشت
سوگند به ادرار
آنگاه هایی که بارش
تخلی تنها لذت من است
زیبا بود.
من عاشق ایران زمینم.
اهورا مزدا زراتشت و کوروش نگهدار تو وایران زمین باد.
در ضمن یادم رفت این نکته را یاد آوری کنم که به وبلاگ هر تنابنده ای که رفتی سعی کن برای کارهای اش نظری هم بنویسی چرا که یک طرفه ماندن ..نوعی تمبر باطل کردن ست..
درسته شعرت دور از اصول خلاقیه.
اینجا کشور ایرانه.
تفکرات اروپاییتو وقتی رفتی اروپا به زبان بیار.
اینجا اروپا نیست سرزمینه کوروش کبیره.
سرزمین اهورا مزداست
اینجا سرزمین من است سرزمین ماست آننهایی که هنوز کوروش را فراموش نکرده اند
تیکه های درخشانی که ذهن من که نتونست ارتباطی بینشون پیدا کنه
سلام حقیقی عزیز
این شعرت از شعر هایی که خوانده بودم جدا .
سلامی دوباره
من رامین چمن
رامین علف
هرزه ناخلف
پدرم بغدادی
مادرم شوشتری
داشت ازپشت
زیادی مشتری
من خودم لیک
ز؛ادرارخوشم میاید
ودگراز؛گوز؛ناچار-خوشم میاید
عیب وایرادکسان میگیرم
گرچه من ام اسر
درنمی آرم
ازکون خر
که دران تنگاتنگ
چندپیچ است خطرناک
وچندین راحت
نام من رامین است
وعلف تغذیه ام
شهرتم گشت چمن!!
کیرخلقم بدهن شهرتم هست چمن
سلام ممنون می دونید شعر به نظرم نوعی موجود زنده است که با سلول اول در سطرش کم کم متکثر میشه واز جز به کل یا از کل به جز ختم میشه نوعی منطق wertical spaceبر آن حاکمه ببینید به نظر من از مجموع این کلمات دو چیز می توان
حدس زد یا شما هدفی داشتین یا بی هدفانه کلمات را روی کاغذ تراوش کردین که به فضای دادا ئیستی و خلصگی در شعر نزدیک بشین حالا ممکنه بین کلماتتون هم نوعی ارتباط بر قرار بشه شما از دادن گزاره اول قد کشیدنم را زنی در بغداد سرمی کشد.
رسم الخط جهان از پشت بر ما نزول می زند .
جغرافیا
یائسگی
عرق
من تا تو
رد می گیرد سعی در رسیدن از گزاره به اتفاق شاعرانه بودید برای مخاطب متعارف درگیری کمتر با روایت کار
انجام می پذیرد و او را در سطح با سرعتی زیاد مثل مترو از درون شعر عبور می دهد بدون آنکه مخاطب مهلت پرداخت اثر را داشته باشد گنگ گویی تصاویر غیر همجنس تنها روایت زنی
از ترس یائسگی را در توالی شکل گیری و ادامه بقا به مادر و پیرزن می رسد دارای گاه گزار ه های غیر مرتبط ی بود در هر حال نوع دیدگاه شعریتان برای من قابل تامل هست و به قول رامین شما هم لطف کنید نظراتتون رو بفرمایید موفق باشید
سلام عزیز همدل صمیمی گرانمایه جناب حقیقی
............................
من با اذان چشم تو افطار میکنم...............در روز هم به اذن تو این کار میکنم.
گفتند روزه حایل ما واتش ا ست..............انجا هوای غربت انسان مشوش ا ست
یک کهکشان ستاره ...شب تار میکشم........بین خودم ودوزخ ودیوار می کشم
در این روز های خوب خدا ولحظات ملکوتی ماه مبار رمضام ماه قران وضیافت الهی
امیدوارم طاعات وعبا داتتان مقبول در گاه حق واقع شود.و شما دوست عزیزدر مرتبه روزه داران واقعی این ماه.قرار گیرید..واز فیو ضات بیکران این ماه مبارک بهرمند شوید
...............................................
چقدر خوشحال شدم که در این عصر بی تکیه گاه.گاه گاهی با ترانه ی عشق ومحبتت....فضای خلوت شعری ما را با حضورت مزین مینمایی..وبا عطر پیام دلنشین
وبا امدنت از غربت تنهایی رهایم میسازی.حضورسبزت باعث تحرک ورشد وشکوفایی بیشترم میشود..کلبه شعر ما رابا بهار شکفتنت معطر میکنی..قلم وقدمت همیشه سبز....دوستیت پایدار
بد شروع شد و خوب تموم...
منتظر نظرت تان روی کارم می باشم/ از پیام بازرگانی خسته ام/
بای
زنی در بغداد قد می کشد... و خطوطی که تمام وجوه هستی اش را قاچ می زنند و مخلوط هم می کند... جهان و هسنی من/ چه مرده/زنده، در اختلاطی مغشوش به سر می شود...
سپاس فراوان
روز خوش
نقطه
این جمله های کدر و ذهنی چیست واقعن :رسم الخط جهان از پشت بر ما نزول می کرد ؟!
رفیق جان!
شعر را آدم و شیطان با هم می نویسند...
..
..
..
نم رو دم من ؟
این یکی را دوست داشتم
ممنونم از دعوت شما
خواندم موفق باشید
حقیقی خوب!
تغییر فضاها و گسل ایجاد کردن در لایه های زیرین روایت تکنیکی است با قابلیت بالا؛اما اگر این شکست ها به شکل متناوب و بی هیچ استراحت زمانی و زبانی صورت بگیرد نتیجه ی مطلوب را نخواهد داد.
سوگند به ادرار
انگاههایی که بارش
تنها تخطی لذت من است
زیبا بود.
سلام دوست من
من آپ های جدیدتون رو نمی تونم بخونم
سلام
متاسفانه چندان با شعرتان ارتباط برقرار نکردم هرچند این خللی به شعر شما وارد نمی کند.
پایدار باشید
سلام دوست من
خواندمت
دغدغت رو تحسین می کنم
و
می فهممت.
پایدار باشی
شعر شرم آور خوبی بود
آنگاه هایی که بارش
تخلی تنها لذت من است
ماهی گیر روی تو گره گره خلیج می زند .
زیباست ! جسارتت را به تو تبریک می گویم.
نیاز به تفسیر دارد
از جضورت متشکرم
سلام عزیز وممنون از حضورت شعر پر حسی بود بیشتر می خوانمت ....پاینده باشی باز هم منتظرم
سلام
شعری که خواندم ویژگی های قابل توجه ای داشت که می توان به بکارگیری غیر متعارف از افعال اشاره کرد در واقع از ظرفیت افعال به خوبی استفاده شده است.
قد کشیدنم را زنی در بغداد سرمی کشد
...
ماهی گیر روی تو گره گره خلیج می زند .
موفق باشید.
سلام
ممنون از دعوتتان
پاره های زیبایی داشت.
شاد باشی!
ممنون به من سر زدید شما هم وبلاگ خوبی دارید
دستت را به من بده می خواهم دور انگشتت حلقه شوم ...
با دو شعر و کمی حرف بروزم
آمدنت را به انتظار نشسته ام
تورج بخشایشی
سلام
ممنون ... شعرت ویژگی خاصی دارد که بایست دقت وافر داشت موفق باشید
یا علی
سلام
ممنون که سر زدین
بعدا بیشتر بهت سر می زنم
بای
سلام.
خوب بود جناب حقیقی...
کمی غریب.
اما قابل هضم.
...
شاد باشید
به نظرم بهتره توی این گونه ی شعری "حرف زنی" نباشه.
سلام - از بازدید شماسپاسگزارم
موفق باشید
حقیقتا
جا خوردم
موفق باشی دوست
از اظهار لطف شما ممنونم.شعرتان را خواندم و از آشنایی با شما خوش وقتم.به امید دیدارهای بعدی.
؟
من مایه های اندیشمانی خوبی می بینم ... اما وقتی نگاشت از فضای اندیشمانی به فضای نوشتاری انجام می شود به خاطر خیلی چیزها خیلی چیزها از بین می رود ... پیپ قرمز
ممنون که گفتید
باز هم اینجا آمده ام انگار لدت بردم
سلام
فوق العاده بود .
لذت بردم
من به روزم
تا بعد ...
سلام
میخوانم
برقرار باشید
موسوی
تیغ مرد را به آرامی دختر میکرد
خیلی جمله زیباییه
و البته باقیه کار
که زیبابود
ممنون حقیقی عریز
شب خوش...
سلام
#####################
#####################
بگو چقدر دنبالت
دور.......
#####################
#####################
به روزم ومنتظر نقد ارزشمند شما
سلام :
خیلی خوب بود ! بعد از مدت ها یه کار خوب خوندم ...
سلام دوست عزیز
شعرت جدا از تخیلی که در آن است اما در اجرا دستخوش پیچیدگی تعمدی است و زبان شعر دچار نوعی ابهام زایی است که می تواند نباشد. به عقیده ی من شعر امروز نیاز مبرمی به شکستن تبوهای دهه ی هفتادی دارد که این امر نیازمند رسیدن به زبانی ساده تر و شخصی تر است
به زعم من شعر نمی تواند آنقدر متکی به ((بازی زبانی )) باشد
چیزی که در این شعر وجود دارد مانند نوع استفاده از افعال و...
و مورد دیگر نوع روایت در این دست شعر هاست که نیازمند ((انسجام)) هستند ........
سلام دوست عزیز
از من اگه نظر میخوای در مورد شعرت باید بگم شما هنوز توی نوشتن ضعف تالیف داری . اینو من نمی گم که دستور زبان فارسی میگه . می دونم که این حرف خوش آیند شما و شعرت نیست برای همین تعجب نمی کنم اگه بعد از خوندن این کامنت به من فحش بدی یا کامنت رو پاک کنی یا بیایی تو وب ما و به ما فحش بدی. میخواستم برات کامنت خصوصی بذارم اما نظرات خصوصی رو گویا قبول نداری چون اصلا بخش نظرات خصوصی رو نداری. به هر حال ممنون از اینکه به ما لطف داشتی و به ما سرزدی.
سلام
.
.
از آشنایی با شما خرسندم
موفق باشید