سلام عزیز. زیبا بود و در نوع خود جالب. اما بین خودمون بمونه من با غزل خیلی بیشتر حال می کنم به خاطر همین زیاد اهل نظر درباره سپید نیستم.لذا همین که می خونم و لذت میبرم برام کافیه. راستی اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم آماده ام. یا علی
فرید قدمی
سهشنبه 24 مهرماه سال 1386 ساعت 09:58 ق.ظ
۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩ سلام ممنون از حضور دلگرم کننده ی شما کارتون را خوندم لطف کردید خبر دادید موفق و سلامت باشید یاعلی ۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] وقتى پاى عشق به میان مى آید وقتى بنا بر این گذاشته مى شود که خوبى را با خوبى جواب داد وقتى قرار مى شود که وفادارى حرف اول را بزند آن وقت است که بناى زندگى براساس همان پیمانى که سر سفره عقد گذاشته مى شود پایه گذارى مى شود................. [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][لبخند][لبخند]
دوست عزیز . حرکت های اشتباه در زبان و فرم می تواند عواقب جبران ناپذیری برای شعرتان داشته باشد . شما سعی می کنید از طریق ایجاد اختلال در محور جانشینی به شعر برسید که این کار بسیار سختی ست و راحت به دست نمی آید
سلام و درود بر شما که می خوانید و می نویسید واما شعر شما اگر خود را در ورطه ی هولناک امروز غرق بدانیم تکثر این هولناکی باید در هنر هم متجلی شود . وقتی شروع کار را خواندم این حس داشت به من دست می داد که چنین است اما بعد دریافتم که به هم ریختگی فرم و زبان پریشان معنایی را به همراه آورد راستش تصورم این است که تعمدا خواستید آشفتگی جهان امروز را نشان دهید و این معنا درونی نشده بود .....
سلام امدم خواندم ...خیلی دلم گرفت وقتی کامنت ها را خوندم .که انهایی که داد شاعری برخویش یدک میکشند یه زره به خودشون زحمت ندادن از شعر خوانشی داشته باشند البته گناهی نیست چون بحران مخاطب داریم و اینکه عدم اگاهی از متن و انهایی که داد استادی و شاعری مینهند تکثر متن و روایت را نادیده گرفته مگر نه براتیگان و کینزبرگ و یا بابا چاهی در ایران تا براهنی نوشته اند و گفته اند خوب این دادی دیگر از سخن است بسی مایه تاسف که میبینم انهایی که از مدرن نو حرف میزنند تا سارا خطرها که نمیشناسم و نمیدانم چی مینویسه اظهار لحیه کردهاند فارغ از اینکه خوانشی کرده باشند حقیقی عزیز کار تو بسیار زیباست جرات میخواد اینگونه نوشتن ها در جامعه ی که همه تقلیدی و کورکورانه از هم کپی میکنند و مراد و مرید بازی درماورند شما به نوعی زبان و فرمی خاص رسیده که مال خودتان است بسی قابل تمجید و شایسته ی تقدیر اینده باید با این مقلدان نا اگاه که اگر باشد خواهد فهماند شما چرا مانیفست های خود را نمی نویسی که بدانند داری زبانی خاص و فرمی دیگر را در ادبیات به انحصاری و ارتجاعی این مرز بوم پیاده میکنی و و فریاد میکشی ..شما به زنانه نویسی های خود ادامه بده مایه ی بسی خرسندی است.
شعرات تازه اند. از این شعور و جسارت زبانی همیشه لذت بردم ولی واسه نظر دادن دقیق روی شعرات باید دست به قلم شد امید مجالی باشد برای اشنائی و نوشتن... دنیا پلک زدنی بیش نیست و تبار زرتشتیان متاسفانه در این روزگار شوم بسیار اندک...
داستان شهر ریاضی: "هشدار"
اعداد گرامی شهر ریاضی:
آگاه باشید، منهایی به نام خط خوابیده در شهر می چرخد، به او نزدیک نشوید. اگر شما را ببیند، تبدیل به صفر می شوید، خوب میدانید، صفر شدن برای شما اهالی محترم، برابر با مرگ است . این منها اسلحههای سرد و گرم زیادی دارد، چاقوی تیز و تفنگ سرپر. . . .
سلام راستشو بخوای پر از ایهام بود شاید رمزهایی که در این شعر بود مختص خودتان باشد من نتونستم متوجه بشم اما بیت آخر زیبا بود: آغوش چند شهررا دروازه گرفت . موفق باشید
سلام دوست گرامی . ایا شما همان خانم ازیتا حقیقی جو نیستی که در بلاگفا وبلاگ داشتی؟ اگر چنین است چرا فقط با نام خانوادگی در پای شعرهات امدی؟ ... بگذریم ... شعری که به خواندش دعوتم کردی را خواندم . مخاطب به درکی از شعر می رسد که نشان دهنده حرف هایی برای گفتن است اما این بازی های زبانی به نظر من در بیشتر مواقع بی موقع که در سراسر شعر پخش کردی / شعر را از نفس انداخته . من هم احتمالن در چندروز اینده (سه شنبه) به روز خواهم کرد از حالا تو را دعوت می کنم .
سلام. بازی زبانی در شعر خوب است.اما اگر به جا استفاده بشود و اینکه مخاطب چیز هایی رو بخونه که نفهمه دلیل بر خوب بودن بازی زبانی نیست. اما در مجموع کارها تون خوبه.البته با چای پیشرفت
به نظرم در حرف هایی که دوستان زدند در باره ی این شعر نکته های مهمی ست. من خلاصه اش را از دید خودم می زنم : مکانیکی و کمی زمخت می آید این گزاره ها . نه این که تو را بترسانم از تجربه کردن و یافتن طرز تازه ای در نوشتن . برای این کار باید خودت را رها کنی و نترسی از شلوغی ... بگذار نوشتن تو را بنویسد شاعر! .. .. .. حرف بغل است و آتش / بغل آتش / آتش بغل!
درود... سعی و همت خوبی در کارت دیدم . اما بجای جابجایی واژه که بیشتر به ادا درآوردن می ماند کمی به بینامتنیت اثر و نگاهی به فرم داشته باش . هدف شعر می باید حقیقت کارآیند باشد . پل الوار . اثر نو با جیم جارموش بروز شد
مرسی از اینکه سرزدی.شعرت را خواندم. اما یه توصیه کوچولو.:شعر اگر می نویسی به زبانی بنویس که مخاطب متوسط شعر بفهمد. من بازی های زبان و ... را می فهمم اما شعر را به زبان مخاطبانت بنویس. با این زبان خیلی کم می شود خوانندگانت. اگر برایت مهم نیست که هیچ. اما اگر هست کاری بکن با این زبان نامانوس.
تو هم که نیستی خیلی وقت کجایی ؟ من هم نبودم زمانی زیاد شاید مرض کلمات و واژه سراسرم را همچون سرطان پرکرده دیگر شیمی درمانی هم جواب نمی دهد اما نوشتم نه شعر
نمیدانم چه نسبتی دارید با این آقای دارابی ولی شاید زبان شعر امروز را نمی شناسد که از یک مشت شکستهای اشتباه طرفداری می کند.هر شکستی که به شعر نمی رسدخدا به فریاد ادبیات این مملکت برسد با کسانی که یک مشت ادعا دارند و بس و فکر می کنند هر اراجیفی یعنی شعر...
سلام عزیز.
زیبا بود و در نوع خود جالب.
اما بین خودمون بمونه من با غزل خیلی بیشتر حال می کنم به خاطر همین زیاد اهل نظر درباره سپید نیستم.لذا همین که می خونم و لذت میبرم برام کافیه.
راستی اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم آماده ام.
یا علی
مرسی رفیق!
سلام
مرسی که آمده بودید ولی ببخشید نتوانستم به پستتان ارتباط برقرار کنم و ... سعی می کنم سر فرصت مناسب دوباره و دقیق تر بخوانمش.
موفق باشید.
سلام دوست من
خواندم کارتون رو و استفاده کردم.
سلام
حسی از این شعر نگرفتم.
ممنون که خبر کردید
از آن «جیغ بنفش» تا این «جیغ های سرخ و بنفش»
بیچاره خروس جنگی
سلام.با این نوشته به روزم. به من سر بزن عزیز.
۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩
سلام
ممنون از حضور دلگرم کننده ی شما
کارتون را خوندم
لطف کردید خبر دادید
موفق و سلامت باشید
یاعلی
۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩
درود بر دوست گرامی
ممنون از حضور و دعوتتان امید به این که موفق باشید
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
وقتى پاى عشق به میان مى آید وقتى بنا بر این گذاشته مى شود که خوبى را با خوبى جواب داد وقتى قرار مى شود که وفادارى حرف اول را بزند آن وقت است که بناى زندگى براساس همان پیمانى که سر سفره عقد گذاشته مى شود پایه گذارى مى شود.................
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][لبخند][لبخند]
تبریک میگم بسیار زیبا سروده شده بود.....
بسیار پر معنا...
بروزم ....
سلام بزرگوار
به روزم باغزلی برای حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه
ومنتظرتان
دوست عزیز . حرکت های اشتباه در زبان و فرم می تواند عواقب جبران ناپذیری برای شعرتان داشته باشد . شما سعی می کنید از طریق ایجاد اختلال در محور جانشینی به شعر برسید که این کار بسیار سختی ست و راحت به دست نمی آید
سلام. خوندم. نپسندیدم. با شادی
سلام و درود بر شما که می خوانید و می نویسید
واما شعر شما
اگر خود را در ورطه ی هولناک امروز غرق بدانیم تکثر این هولناکی باید در هنر هم متجلی شود . وقتی شروع کار را خواندم این حس داشت به من دست می داد که چنین است اما بعد دریافتم که به هم ریختگی فرم و زبان پریشان معنایی را به همراه آورد راستش تصورم این است که تعمدا خواستید آشفتگی جهان امروز را نشان دهید و این معنا درونی نشده بود .....
سلام امدم خواندم ...خیلی دلم گرفت وقتی کامنت ها را خوندم .که انهایی که داد شاعری برخویش یدک میکشند یه زره به خودشون زحمت ندادن از شعر خوانشی داشته باشند البته گناهی نیست چون بحران مخاطب داریم و اینکه عدم اگاهی از متن و انهایی که داد استادی و شاعری مینهند تکثر متن و روایت را نادیده گرفته مگر نه براتیگان و کینزبرگ و یا بابا چاهی در ایران تا براهنی نوشته اند و گفته اند خوب این دادی دیگر از سخن است بسی مایه تاسف که میبینم انهایی که از مدرن نو حرف میزنند تا سارا خطرها که نمیشناسم و نمیدانم چی مینویسه اظهار لحیه کردهاند فارغ از اینکه خوانشی کرده باشند حقیقی عزیز کار تو بسیار زیباست جرات میخواد اینگونه نوشتن ها در جامعه ی که همه تقلیدی و کورکورانه از هم کپی میکنند و مراد و مرید بازی درماورند شما به نوعی زبان و فرمی خاص رسیده که مال خودتان است بسی قابل تمجید و شایسته ی تقدیر اینده باید با این مقلدان نا اگاه که اگر باشد خواهد فهماند شما چرا مانیفست های خود را نمی نویسی که بدانند داری زبانی خاص و فرمی دیگر را در ادبیات به انحصاری و ارتجاعی این مرز بوم پیاده میکنی و و فریاد میکشی ..شما به زنانه نویسی های خود ادامه بده مایه ی بسی خرسندی است.
سلام عزیز
شعرات تازه اند. از این شعور و جسارت زبانی همیشه لذت بردم ولی واسه نظر دادن دقیق روی شعرات باید دست به قلم شد امید مجالی باشد برای اشنائی و نوشتن... دنیا پلک زدنی بیش نیست و تبار زرتشتیان متاسفانه در این روزگار شوم بسیار اندک...
داستان شهر ریاضی:
"هشدار"
اعداد گرامی شهر ریاضی:
آگاه باشید، منهایی به نام خط خوابیده در شهر می چرخد، به او نزدیک نشوید. اگر شما را ببیند، تبدیل به صفر می شوید، خوب میدانید، صفر شدن برای شما اهالی محترم، برابر با مرگ است . این منها اسلحههای سرد و گرم زیادی دارد، چاقوی تیز و تفنگ سرپر.
.
.
.
سلام
راستشو بخوای پر از ایهام بود
شاید رمزهایی که در این شعر بود مختص خودتان باشد
من نتونستم متوجه بشم
اما بیت آخر زیبا بود:
آغوش چند شهررا دروازه گرفت .
موفق باشید
سلام دوست گرامی . ایا شما همان خانم ازیتا حقیقی جو نیستی که در بلاگفا وبلاگ داشتی؟ اگر چنین است چرا فقط با نام خانوادگی در پای شعرهات امدی؟ ... بگذریم ...
شعری که به خواندش دعوتم کردی را خواندم . مخاطب به درکی از شعر می رسد که نشان دهنده حرف هایی برای گفتن است اما این بازی های زبانی به نظر من در بیشتر مواقع بی موقع که در سراسر شعر پخش کردی / شعر را از نفس انداخته .
من هم احتمالن در چندروز اینده (سه شنبه) به روز خواهم کرد از حالا تو را دعوت می کنم .
سلام.
بازی زبانی در شعر خوب است.اما اگر به جا استفاده بشود و اینکه مخاطب چیز هایی رو بخونه که نفهمه دلیل بر خوب بودن بازی زبانی نیست.
اما در مجموع کارها تون خوبه.البته با چای پیشرفت
به نظرم در حرف هایی که دوستان زدند در باره ی این شعر نکته های مهمی ست. من خلاصه اش را از دید خودم می زنم : مکانیکی و کمی زمخت می آید این گزاره ها . نه این که تو را بترسانم از تجربه کردن و یافتن طرز تازه ای در نوشتن . برای این کار باید خودت را رها کنی و نترسی از شلوغی ... بگذار نوشتن تو را بنویسد شاعر!
..
..
..
حرف بغل است و آتش / بغل آتش / آتش بغل!
سلام دوست من . بلند پروازی زبانیت نشان از بال هایی سترگ دارد اما مراقب باش که از زبان مادری دور نیفتی که نتیجه اش تنهایی است .
سلام
نتونستم خوب ارتباط برقرار کنم
ولی مطمئنم حرف زیادی واسه گفتن داشت
راستی وبلاگ جالب دارین
دروود
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ...
با کار تازه به رو...زم
منتظر و ممنون
سلام
زبان انقدر در بازی هایش موجه نیست که شعریت اثر را استوار نگه دارد
زنده باشید
سلام
۩ تاره های ادبی به روز شد ۩
یاعلی
http://www.ccccc.blogfa.com
یا
http://www.s1001.com/ccccc.htm
سلام دوست عزیز ببخشید دیر به شما سر زدم به خاطر مشکلاتی که داشتم یک ماهی از دوستان دور افتادم ...حتما به کلبه شما میام به مهمانی.
تلخ نباشی.
دریا به سرش زده پری میرقصد
ناهید کنار مشتری میرقصد
بانو تو مگر چه کرده ای با عالم
با عشق تو رود بندری میرقصد
سلام دوست عزیزم. مرسی که می آیی و سر می زنی .
موفق باشی.
درود... سعی و همت خوبی در کارت دیدم . اما بجای جابجایی واژه که بیشتر به ادا درآوردن می ماند کمی به بینامتنیت اثر و نگاهی به فرم داشته باش . هدف شعر می باید حقیقت کارآیند باشد . پل الوار . اثر نو با جیم جارموش بروز شد
سلام
من به روز کردماااااااااااااا
بدو بیا
دروود
مرسی از اینکه سرزدی.شعرت را خواندم. اما یه توصیه کوچولو.:شعر اگر می نویسی به زبانی بنویس که مخاطب متوسط شعر بفهمد. من بازی های زبان و ... را می فهمم اما شعر را به زبان مخاطبانت بنویس. با این زبان خیلی کم می شود خوانندگانت. اگر برایت مهم نیست که هیچ. اما اگر هست کاری بکن با این زبان نامانوس.
سلام
ید الله رویایی...
..
با سلام
ضمن سپاس و تشکر از محبت های شما
با یه مثنویغزل منتظر نظر ارزشمندتون هستم
از وب پر محتوا تون بهره مند شدم
به روز شدین مطلع بفرمایین
با تشکر
سلام
بیشتر از سه بار خوندم
اما واقعن نظر خاصی درموردش ندارم
نمی دونم چی بگم
فقط ممنون که خبر کردید
بااحترام [گل]
سلام دوست خوب !
زیبابود
می تونستم بیشتر بگم اما تعمدا نمی گم...
شهر بخود اندازه گرفت ...
آغوش چند شهررا دروازه گرفت .
ممنون
سلام عزیز دل
خوبی؟
کاری ندارم اومدم بگم حوصلم سر رفته
الان باید بیام برم مدرسه
وایییییییی هیچی درس نخوندم
میفهمی چی میگم؟
حوصله ی درس خوندن رو ندلرم
انشالا میریم با هم یاسوج و میایم
کم کم حالشم میاد
تو خم تند تند به روز کن
این جوری که خیلی خسته میشی عزیزم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
....................
.........................
...
؟
؟
؟
خب چی کار کنم حوصلم سر رفته
مثل همیشه زیبا بود
باز هم به جذام خانه من سر بزن
گرچه خیلی موافق این گونه نوشتن نیستم ولی در مجموع فضای خوبی بود... به من هم سر بزنید...
با احترام فراوان...
تو هم که نیستی خیلی وقت
کجایی ؟
من هم نبودم زمانی زیاد
شاید
مرض کلمات و واژه سراسرم را همچون سرطان پرکرده
دیگر شیمی درمانی هم جواب نمی دهد
اما نوشتم
نه شعر
نمیدانم چه نسبتی دارید با این آقای دارابی ولی شاید زبان شعر امروز را نمی شناسد که از یک مشت شکستهای اشتباه طرفداری می کند.هر شکستی که به شعر نمی رسدخدا به فریاد ادبیات این مملکت برسد با کسانی که یک مشت ادعا دارند و بس و فکر می کنند هر اراجیفی یعنی شعر...
این شکل توصیفی با این شکل پهلو زدن به رابطه ی علت و معلولی برایم دلنشین نبود...
از این به بد من را در صفحه ی تازه بخوان
با احترام سروش سمیعی
سلام .
شعرها را خوندم و نتونستم خوب ارتباط برقرا کنم با زبان و فضای شعری.
به روزم خوشحال میشم سر بزنی.
درود دوست عزیز
از آن اذان 27 ساله هم سر برود
گوشم طلبکار آسمانی ست که غسل نداده دفنم می کند
نافم به پایت هم بریده ترکت می کنم
بندِ بندم به هیچ بندی بند نمی شوم- حیف!
شاعر حرف به روز شد
منتظرم
شاد باشی
[گل]
سلام عزیز!
خبرهای تازه ای است در این پست آخرم.
سر بزن.حتما.
همیشه شاعر.همیشه بهاری.
با صدای جاودانه ی " قیصر " به روزم.
ای طوطی خوش قاقا تو قی قی و من قو قو
تو دق دق و من حق حق تو هی هی و من هو هو
به روزم و منتظر
سلام
به روزم .
با قصه ای قدیمی که جدیدن بازنویسی کردم.
یه ضرب المثل چینی میگه :
آب را گل آلود کنید تا عمیق تر به نظر بیاد